کد مطلب:214785
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:300
شناسایی علم خداوند متعال
عن العبد الصالح موسی بن جعفر علیهماالسلام، قال: علم الله لا یوصف منه بأین، و لا یوصف العلم من الله بكیف، و لا یفرد من الله، و لا یبان الله منه، و لیس بین الله و بین علمه حد.
التوحید باب 10 ح 16
ترجمه: از عبد صالح حضرت امام هفتم (ع) است كه فرمود: علم خداوند متعال توصیف نمی شود به عنوان أین، و همچنین توصیف نمی شود علم او با كیف، و علمی كه از خدا است جدا و تنها نمی شود از خداوند متعال، و خداوند متعال هم جدا نمی شود از علم خود، و نیست در میان خدا و علم او حد و فاصله ای.
توضیح:
در این حدیث شریف توضیحاتی لازم است داده شود:
1- لا یوصف منه بأین: أین: هیئتی است كه از بودن در مكان و محل ظاهر می شود، و در نتیجه كشف می كند از فقر و احتیاج و حدوث و تحول در حلول كننده
[ صفحه 29]
و هم در محل.
و در صورتی كه علم خداوند متعال عرضی و حادث و در محلی قرار بگیرد: قهرا زائد بر ذات بوده، و محدود و محتاج گشته، و قرارگاه چنین علم حادث محدودی نیز أزلی و أبدی و نامحدود نخواهد بود.
2- و لا یوصف بكیف: كیف: هیئتی است كه از چگونگی و كیفیت موضوعی كشف كرده، و از عوارض لاحق و حادث بر موضوع به حساب آمده، و قهرا هم خود و هم آن موضوع محدود و حادث و متحول و محتاج خواهند بود.
پس اگر علم خداوند متعال محدود به كیفیتی باشد، و چنین علم محدود و با كیفیت مخصوصی لاحق به ذات پروردگار متعال گردد: قهرا صفت علم حادث بوده، و ثابت و نامحدود و أزلی و أبدی نخواهد بود. و این معنی مستلزم می شود كه خداوند متعال ذاتا و فی نفسه عالم نباشد، و پس از عالم بودن هم با علم محدود و متحول متصف گردد، و در این صورت ذات خداوند متعال نیز محدود و متناهی و عاجز و محتاج خواهد بود.
3- و لا یفرد العلم من الله: و هرگز ممكن نیست كه علم خداوند متعال از ذات او تنها و جدا گشته، و همچنین ذات او هم از علم او جدا نمی گردد، و در میان این دو، حد و فاصله ای پدید نیامده، و حتی در مقام عقلی نیز جدایی و فاصله داشتن معقول نباشد.
پس صفت علم پروردگار متعال چون صفات دیگر او همه ذاتی و عین ذات او می باشد.
و بلكه این صفات از ذات نامحدود و نامتناهی مطلق واجب و نور مجرد خالص
[ صفحه 30]
تام، انتزاع می شود، و اگر نه در ذات واجب بذاته هیچ گونه صفتی نیست، چنانكه وارد است كه: كمال الاخلاص له نفی الصفات عنه.
و أما انتزاع علم شهودی كامل و نامحدود پروردگار متعال از ذات واجب بذاته: در كتاب التحقیق كلمه علم: گفته شده است كه - علم عبارت است از حضور و احاطه پیدا كردن به چیزی، و این معنی با موضوعات از لحاظ مراتب محدودیت و یا شدت قوی مختلف می شود.
و از حیث تمامیت و كمال قوت منتهی می شود به وجود خداوند متعال واجب بذاته و وجود نامتناهی و حیات نامحدود مطلق، كه احاطه و حضور به همه عوالم و موجودات در هر زمان و مكان داشته، و كمترین ذره ای در هر جایی باشد: از محیط نور و احاطه او بیرون نیست.
پس علم خداوند متعال از دو جهت به همه موجودات و جهانیان امتیاز و تفوق دارد: أول - از لحاظ ذاتی بودن مطلق، یعنی وجود و حیات بذاته و أزلی و أبدی داشتن كه قهرا علم او نیز ذاتی و بذاته و واجب و أزلی خواهد بود.
دوم - از لحاظ احاطه و حضور كامل و نامحدود و نامتناهی به همه عوالم و جزئیات و كلیات - و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو و یعلم ما فی البر و البحر و ما تسقط من ورقة الا یعلمها 6 / 59.
و جمله - و لیس بین الله و بین علمه حد: به هر دو جهت دلالت می كند، زیرا چون در میان ذات واجب و علم او حدی نشد: قهرا علم او نیز چون ذات نامحدود و نامتناهی و ذاتی خواهد بود.
و حد به معنی حدت و شدت است كه موجب جدایی و تمییز و حصول فرق در
[ صفحه 31]
میانه دو چیز باشد.
و در حدت در مقابل ملائمت و لینت و خضوع باشد.
حدیث دوم از امام هشتم:
عن أیوب بن نوح، أنه كتب الی أبی الحسن علیه السلام، یسأله عن الله عزوجل، أكان یعلم الأشیاء قبل أن خلق الأشیاء و كونها، أو لم یعلم ذلك حتی خلقها و أراد خلقها و تكوینها، فعلم ما خلق عند ما خلق و ما كون عند ما كون؟ فوقع علیه السلام بخطه: لم یزل الله عالما بالأشیاء قبل أن یخلق الأشیاء، كعلمه بالأشیاء بعد ما خلق الأشیاء.
التوحید باب 11 ح 13
ترجمه:
أیوب بن نوح نخعی برای امام هشتم نوشت كه: آیا خداوند متعال پیش از آنكه أشیاء را بیافریند، به آنها عالم باشد، یا پس از خلق و تكوین آنها و یا هنگام اراده خلق و تكوین عالم می شود؟
آن حضرت در پاسخ سؤال به خط مبارك خود نوشت كه: پیوسته از أزل و از پیش از تكوین و خلق عالم به أشیاء بوده است، چون عالم بودن او به أشیاء پس از خلق آنها.
توضیح:
در باب 2 گفته شد كه: صفت علم و قدرت از حیات ذاتی و نامحدود انتزاع شده، و چون حیات از ذات نامتناهی انتزاع می شود: قهرا نامتناهی بوده، و صفت
[ صفحه 32]
قدرت و علم هم كه از او منتزع گشته است، نامتناهی خواهند بود.
و علم به اقتضای نامتناهی و نامحدود و مطلق بودن آن: محیط به همه أشیاء و موجودات خواهد شد.
پس حقیقت علم عبارت از احاطه باشد، و به مقدار سعه و فراگیری و احاطه: دائره علم و آگاهی نیز وسعت پیدا می كند.
و چون زمان و مكان حاجب و مانع از احاطه نباشند: قهرا فراگیری نور علم در زمان بعد از ایجاد كه در همه مكانها و در عرض همدیگرند، مانند فراگیری و احاطه آن در زمان پیش از ایجاد و تكوین آنها خواهد بود.
و در نتیجه: علم و احاطه خداوند متعال به همه موجودات موجود و گذشته و آینده، یك جریان روشن و مستدلی است، و چون صفات پروردگار متعال عین ذات او باشد: قهرا صفات او نیز چون ذات او نامحدود و نامتناهی خواهد بود.
آری غیر از ذات واجب تعالی، همه محدود هستند، و حتی در عالم أرواح و عقول نیز همه أفراد محدودیت ذاتی دارند، و به اندازه وسع ذاتی خود می توانند احاطه و آگاهی پیدا كنند.
و در باب 18 خواهد آمد كه: قسمتی از علوم مخصوص پروردگار متعال است كه حتی أنبیاء و ملائكه هم در آن قسمت شركت ندارند، مگر آنكه خداوند عزیز تعلیم فرماید.
[ صفحه 33]